به گزارش سرویس علمی و فرهنگی مرکز خبر حوزه، معاونت پژوهش مجتمع عالی فقه و معارف اسلامی با تدوین مجموعه پاسخهای اعتقادی به سؤالات و شبهات دینی پاسخ به شبهه ناقصالعقل بودن زنان را با استناد به آیات و روایات قلمی کرده است.
پرسش: آیا عقل زنان که در کلام امیرالمومنین بدان اشاره شده دلیل بر کاستی شخصیت آنهاست؟!
توضیح: امامعلی(ع) در خطبه هشتاد نهجالبلاغه میفرماید: «ان النساء نواقص العقول» زنان ناقص العقلند. این حدیث و حدیثهای مشابه آن سبب چنین پرسشی شده است. در بررسی این سوال لازم است دو نکته را به عنوان مقدمه یادآوری کنیم:
اول اینکه؛ توجه به اسباب صدور این روایت لازم است تا به مفهوم کلان امام (ع) پی ببریم. همانگونه که آیات قرآن شان نزول دارند در روایات هم فهمیدن اسباب صدور آن، کمک فراوانی برای فهمیدن مقصود خواهد کرد.
روشن است که حضرت امیر خطبه هشتاد نهجالبلاغه را بعد از به پایان رسیدن جنگ جمل بیان فرموده است. سید رضی گردآورنده نهج البلاغه در آغاز به این نکته اشاره کرده است. جنگ جمل را یک زن بهنام عایشه برضد امامعلی(ع) به راه انداخت و همین زن اولین عامل درگیری و نا امنی در حکومت علوی بود. عایشه نسبت به علی(ع) دلی پر کینه داشت که این دشمنی و کینه او باعث آتش افروزی جنگ جمل شد و حرمتها را شکست و خون دهها هزار انسان را در راه احساسات زنانهاش به هدر داد و جنگ های صفین و نهروان را بهوجود آورد. حضرت علی(ع) فرمود: «ان النساء ... نواقص العقول... لا تطعوهن فی المعروف؛ زنان با مردان از نظر عقلی تفاوت دارند.. در خواستههای نیکو،همواره فرمانبردارشان نباشید» (نهج البلاغه خطبه 80)
در مذمت مردان هم که فریب عایشه را خوردند و در جنگ جمل شرکت کردند و به خونریزی رو آورده بودند، فرمود: «کنتم جند المرأة و اتباع البهیمة؛ (همان خطبه 13) شما سپاه یک زن و پیروان حیوان (شتر عایشه) بودید»
در توضیح این خطبه گفته شده:
شرح خطبه
شک نیست که خطبه بالا یک قانون کلی و همگانی در مورد همه زنان نیست؛بلکه با توجه به اینکه این خطبه بعداز جنگ جمل و آنهمه خونریزی هایی که به وسیله شتر عایشه رخ داد، از امام صادر شده است، درباره دسته خاصی از زنان است که در اینگونه مسیرها گام بر میدارند؛ وگرنه چه کسی میتواند انکار کند که در پیشرفت اسلام، زنان بزرگ و با شخصیتی همچون خدیجه(س) بانوی اسلام، فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) و جمعی از زنان مبارز و دانشمند مانند سوده همدانیه شرکت داشته اند و برای اجرای حق و عدالت، بزرگترین فداکاری را به خرج داده اند و با ایمانی محکم و تفکر عالی، مردان خود را با تمام وجود در این مسیر حمایت میکردند. (محمد جعفر امامی و محمد رضا آشتیانی، ترجمه گویا و شرح فشردهای بر نهجالبلاغه،ج1 ص 389 و 390)
دوم اینکه حضرت علی(ع) تنها زنان را ناقص العقل نشمرده است؛ بلکه در چند مورد، مردان را هم ناقصالعقل معرفی کرده است. حضرت علی (ع) فرمود:
« إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهَانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوَانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ؛ مردی که خودپسند است، عقلش ناقص و ضعیف است.» (عبد الواحد آمدی، غرر الحکم ج2 ص109)
نیز فرمود: «اعجاب المرء بنفسه حمق؛خود پسندی مرد، دلیل حماقت و بی خردی اوست»
حضرت در مذمت کوفیان فرمود: «فأنتم لا تعقلون، شما مردان کوفه عاقل نیستید» (همان ج1 ص 311)
همچنین در مذمت مردم بصره فرمود: «خَفَّت عقولُکم؛ عقلهای شما سست است» (نهج ابلاغه خطبه 34)
بنابراین نقص عقل، فقط منحصر به زنان نیست، بلکه شامل مردان هم می شود. چه بسا عده ای از زنان هستند که به کمال عقل راه یافته اند و از آن سو برخی مردان به ضعف و نقص عقل مبتلا شده اند. بنا براین امتیازدهی به هیچکدام از زن و مرد درست نیست.
با توجه به این مطالب پاسخ اصلی این سوال را در آیات قرآن کریم و روایت جستوجو میکنیم:
برابری در آفرینش
خداوند در قرآن تصریح کرده است که زن و مرد در ذات و گوهر وجودی، مساوی هستند و هیچ امتیازی میان آنان نیست. قرآن کریم در آیات گوناگون به این موضوع اشاره دارد:
1. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ)» (اعراف 189) اوست خدایی که شما را از یک نفس بیافرید و از همان، همسرش را آفرید تا او آرامش بگیرد.
2. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا(اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است)» (نساء 1) ای مردم! از پروردگار خود بترسید! آن خدایی که همه شما را از یک گوهر آفرید و هم از آن گوهر، جفت او را خلق کرد.
3. « وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ(خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد آيا [باز هم] به باطل ايمان مىآورند و به نعمت خدا كفر مىورزند )» (نحل 72) خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد.
این آیات خلقت مرد و زن را از یک جنس بیان میکند. در آیات بالا، کلمه نفس تکرار شده، در واقع مرادف با عین است؛ یعنی اصل ذات و واقعیت عینی شیء است. در واقع عینی ، تفاوتی میان مرد و زن نیست؛ بلکه باهم در ذات و عینیت شیء مساوی هستند و هیچ امتیازی در بین آندو وجود ندارد.
قرآن کریم مرد و زن را یکسان مورد خطاب قرار داده که این نشان میدهد مرد و زن در منزلت انسانی یکسانند و تمایزی میان آنان وجود ندارد. خداوند میزان ارزش در انسان را کرامت انسانی، تقوای الهی و عمل صالح میداند.
قرآن کریم در آیات گوناگون اشتراکهای میان مرد و زن را بیان میکند؛ مانند:
« وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا(و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم)» (اسرا 70) ما آدمیزاد را گرامی داشتیم.
«خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِي(انسان را از نطفهاى آفريده است آنگاه ستيزهجويى آشكار است)» (نحل4) گرامیترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست.
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ(هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزهاى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد)» (نحل97) کسی که کار شایسته ای انجام دهد،خواه مرد باشد یا زن، در حالیکه مومن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم.
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ(به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزهتر است زيرا خدا به آنچه مىكنند آگاه است)» (نور 30) به مردهای مومن بگو چشم های خود را (از نگاه نامحرمان ) فرو گیرند،و عفاف خود را حفظ کنند.
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (نور 31) به زنهای مومن بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود ) فرو گیرند،و عفاف خود را حفظ کنند.
آیات بسیاری وجود دارد که مرد و زن را در تکلیف های فردی، اجتماعی و کیفری، یکسان بر میشمرد و هیچ امتیازی در جنسیت آنان بیان نمیکند.
معانی مختلف عقل در روایات
حضرت علی(ع) میفرماید:
« الْعَقْلُ عَقْلَانِ عَقْلُ الطَّبْعِ وَ عَقْلُ التَّجْرِبَه؛عقل دو نوع است: عقل طبیعی فرد و عقل تجربه» (بحار الانوار ج78 ص9)
عقل طبیعی همان عقل ذاتی است که فصل ممیز برای انسان به شمار میآید و او را از سایر حیوانات متمایز میکند. عقل تجربه بر اثر تمرین و تجربه بدست میآید.
در روایاتی که زنان را ناقص العقول گفته اند، مقصود نقص ذاتی نیست،بلکه مراد از ضعف، عقل تجربه زنان است،نه عقل طبیعی آنان(و آن هم نه در همه موارد)
عقل تجربی همان عقل «ابزاری» است که در تدبیر امور مادی و دنیایی به کار میرود و هیچ ربطی به عقل ذاتی و کمالی ندارد. آنچه ملاک انسانیت است، و بواسطه آن، شخص به خداوند تقرب یافته و به کمال و سعادت دست مییابد،عقل ذاتی و طبیعی است که چنین عقلی در زن و مرد یکسان است. کمبود عقل تجربی زنان که بر اثر تجربه و فعالیت به دست میآید ضعف چندانی برای آنان بهحساب نمیآید.
حضرت علی(ع) در سخنی زنانی را که تجربه دارند، شایسته مشورت میداند:
«ایّاک و مشاورة النساءِ الا من جربت بِکمال العقل؛برحذر میدارم تو را از مشورت با زنان مگر آن زنانی که به دارا بودن کمال عقل تجربه دارند» (نهجالبلاغه نامه31؛ بحار الانوار ج100 ص253)
حضرت علی(ع)در سخن دیگری میفرماید:
«العقل غریزة تزید بالعلم و التجارب؛عقل غریزه ای است که بوسیله علم و تجربه زیاد میشود» (غرر الحکم و درر الحکم،ص53)
در این شکی نیست که حقیقت زن و مرد ا ز یک گوهر آفریده شده و در ماهیت و نوع انسانی، یکسان و مشترکند و هیچگونه تمایزی از این جهت دیده نمیشود. ولی تفاوتهای خارج از «نوع انسانی » را نمیتوان نا دیده گرفت. تفاوتهای جسمی از قبیل تفاوت در ساختمان بدنی، دوران قاعدگی زنان، توانایی تولید مثل و نیروی بدنی و... در میان مرد و زن وجود دارد.
همچنین تفاوت های روحی و نفسانی میان آن دو وجود دارد که علم روانشناسی به آن پرداخته است.
روانشناسان می گویند: زنان از عواطف،انفعالات و احساسات بیشتری برخوردارند. خلاقیتهای هنری،جنبههای زیبا شناختی،خودآرایی و خودنمایی و دهها مورد دیگر در زنان بیشتر از مردان است،ولی این تفاوتها مایه نقص یکی و کمال و برتری دیگری نیست؛بلکه قانون خلقت، با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان مرد و زن برقرار می کند و نقاط ضعف هریک را در نقاط قوت دیگر، جبران کند.
مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام س215
نتیجه
از آنچه بیان شد، به این نتیجه میرسیم که مردان و زنان،ذات یکسان و مشترک دارند و هیچ امتیاز ذاتی بین آندو وجود ندارد. تفاوتهایی که در ساختار جسمی و روحی آنان وجود دارد، بهمعنای نقص یکی و برتری دیگری نیست. زن از جهتی بر مرد برتری دارد و مرد از جهتی دیگر و هریک به تناسب این تفاوتها رسالتی ویژه بر دوش دارند. خداوند هردو را مکمل قرار داده و زندگی را بر این اساس به کانونی از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت تبدیل کرده است.
منابع برای مطالعه
1. محمد جعفر امامی، محمدرضا آشتیانی، ترجمه گویا و شرح فشرده بر نهج البلاغه ج1 ص39 و 389
2. مرتضی مطهری نظام زن در اسلام،ص208
حدیث پایانی:پیامبر اکرم(ص) هنگام بخشش، فرزندانتان را برابر بدانید. اگر من کسی را برتری میدادم، زنان را در بخشش برتری میدادم. (نهج الفصاحة، ترجمه ابراهیم احمدیان، قم ، نشر شهاب الدین، 1385،ص325،حذیث ص3177.
3- پرتو پژوهش ج 2